به گزارش
شهرآرانیوز، حادثه آتشسوزی و انفجار در کلینیک سینا مهر که مرگ دردناک ۱۹ نفر را به همراه داشت هر چند دل مردم ایران را به درد آورد، اما حاشیههای غرورآفرینی هم داشت؛ از تلاش یکی از پزشکان کلینیک برای نجات یک بیمار تا دم مرگ گرفته تا ماجرای دستفروشی که با دیدن شعلههای آتش، بساط دستفروشی خود را رها کرد و به دل آتش زد تا جان افراد گرفتار در کلینیک را نجات دهد. روایت فداکاری جوان دستفروش را حالا کمتر کسی است که نشنیده و نخوانده باشد.
عنایت آزغ هر چند در این حادثه دچار جراحت شد، اما توانست جان ۱۱ نفر را نجات دهد و همین فداکاریاش باعث شد تا لقب قهرمان حادثه انفجار در کلینیک به نام او ثبت شود. فداکاری عنایت البته از چشم مسئولان هم دور نماند و او پس از ملاقات با شهردار تهران، قرار است بهعنوان آتشنشان در آتشنشانی پایتخت مشغول بهکار شود. عنایت روز گذشته هم با دعوت فرماندار رامهرمز راهی محل زندگیاش در خوزستان شد تا در آغوش مردمی قرار بگیرد که برای دیدنش لحظهشماری میکردند.
«مردم روستا همهاش زنگ میزنند و پیام میدهند و میپرسند که عنایت کی میآید تا به استقبالش برویم.» اینها را کاووس آزغ، برادر عنایت به خبرنگار همشهری میگوید. از وقتی خبر آتشسوزی هولناک در کلینیک سینا مهر تهران و بهدنبال آن کلیپی از صحبتهای عنایت که در این حادثه منجی ۱۱ زن و کودک شد در شبکههای اجتماعی دست بهدست شده، مردم روستای باوج بهخودشان میبالند؛ چرا که یکی از اهالی روستای آنها، درست در زمانی که عده زیادی زن و کودک در داخل کلینیک گرفتار دود و آتش شده و با مرگ دست و پنجه نرم میکردند، جانش را به خطر انداخت و وارد کلینیک شد و ۱۱ نفر را از مرگ حتمی نجات داد.
فداکاری عنایت باعث شد که حالا اسم روستایشان باوج هم سر زبانها بیفتد. مگر پیش از این حادثه چند نفر خارج از مرزهای خوزستان اسم این روستا را شنیده و یادی از اهالیاش کرده بودند؟ حالا، اما اهالی باوج بهخود میبالند که در بین صدها نفری که شب حادثه مقابل کلینیک شعلهور در تهران جمع شده بودند و سرگرم گرفتن فیلم و عکس بودند، یکی از همولایتیهایشان، غیرتش را به رخ همه کشید و دل به آتش زد و جان افراد زیادی را نجات داد. به همین دلیل بود که دیروز بعدازظهر، همه آنها لحظهشماری میکردند تا عنایت از راه برسد، او را ببینند و صمیمانه در آغوش بکشند.
شب حادثه آتش سوزی در کلینیک سینا
عنایت آزغ، ۲۹ ساله است؛ جوان دستفروشی که در نزدیکیهای محل حادثه بساط داشت و شاید خیلی از مردم منطقه هر روز بدون اینکه به او اعتنایی کنند، از کنارش عبور کرده باشند. او میگوید: سرگرم دستفروشی بودم که متوجه دود غلیظ و آتشسوزی شدم. بساطم را رها کردم و به طرف محل حادثه دویدم.
کلینیک آتش گرفته بود و به کسی اجازه نمیدادند که وارد کوچه شود. چون زیاد در آن اطراف چرخیده بودم، میدانستم چطور وارد شوم. این کار را کردم و به مقابل کلینیک رسیدم. مردم زیادی جمع شده بودند و بیشتر آنها سرگرم گرفتن فیلم و عکس بودند. همان موقع صدای داد و فریاد زنها و بچههایی را از داخل کلینیک شنیدم. غیرتم اجازه نداد که کاری نکنم. هر طوری بود وارد ساختمان شدم و به طرف صدا رفتم.
صدا از طبقه چهارم، جایی که اتاقهای عمل و جراحی بود، میآمد. اما رسیدن به آنجا کار سختی بود. عنایت ادامه میدهد: باید شیشهها را میشکستم و طبقه به طبقه بالا میرفتم. اولش با دست شکستم که دستم زخمی شد. بعد فریاد زدم و درخواست میلهآهنی یا چیزی را کردم که بشود با آن شیشهها را شکست. تنها کسی که به من کمک کرد، نگهبان بود. میله آهنی را گرفتم و شیشهها را شکستم و به طبقه چهارم رسیدم. آنجا تعداد زیادی زن و کودک بودند. یک زن باردار هم بود که بیهوش شده بود. فریاد زدم که آب و طناب بیاورید. با کمک همان نگهبان، آب تهیه کردم و به طبقه چهارم رساندم و دستمالها را خیس کردم تا زنان و کودکانی که گرفتار بودند روی صورتشان بگذارند. بعد هم با کمک همان نگهبان توانستیم آنها را به پشتبام ببریم که آتشنشانها آنها را نجات دادند.
ملاقات با شهردار تهران
ساعاتی پس از این حادثه بود که کلیپ فداکاری عنایت در شبکههای اجتماعی منتشر شد. قهرمان ۲۹ ساله بهدلیل جراحت دستش به بیمارستان منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت. خوشبختانه زخم دست او عمیق نبود و پس از ۱۱ بخیه و کمی استراحت، از بیمارستان مرخص شد، اما شاید خودش هم تصور نمیکرد که تبدیل به قهرمان دردناکترین حادثه سال پایتخت شود.
او میگوید: پس از این ماجرا، خیلی از من تقدیر کردند؛ اول آتشنشانها بودند که بهخاطر نجات جان مردم از من تشکر کردند. رئیس بیمارستان شهدا هم بود که وقتی ماجرا را شنید، از من تشکر کرد و هزینه درمان مرا حساب کرد. پس از آن هم از شهرداری آمدند و مرا نزد شهردار بردند. آقای حناچی خیلی از من تقدیر کرد و قول داد که بهعنوان آتشنشان در آتشنشانی تهران مشغول بهکار شوم.
روستا در انتظار عنایت
خبر فداکاری عنایت، خیلی زود به روستایشان هم رسید و باعث غرور اهالی روستا شد؛ تا جایی که مسئولان استانی هم بر آن شدند تا فداکاری او را بیپاسخ نگذارند. کاووس، برادر عنایت میگوید: شبی که این حادثه رخ داد، آتشنشانان تهران با من تماس گرفتند و ماجرا را تعریف کردند. آنها گفتند که برادرم چه کاری انجام داده و حالا هم حالش خوب است. بعد هم که کلیپ حرفهای او در شبکههای اجتماعی منتشر شد و باعث غرور ما شد. از آن شب، اهالی روستا مدام زنگ میزنند و پیغام میفرستند که عنایت کی برمیگردد. همه خوشحالند و برای دیدن برادرم لحظهشماری میکنند. البته ما و خود عنایت علاقهای نداشتیم که او بهخاطر این مسئله به روستا برگردد. بهدلیل اینکه یکی از اهالی روستا به تازگی فوت شده و در روستای ما احترام زیادی به خانواده متوفی میگذارند و نمیخواستیم که مراسم استقبالی انجام شود. برای همین همه برنامههایمان را کنسل کردیم. اما فرماندار و دیگر مسئولان محلی اصرار داشتند که از برادرم تقدیر کنند. برای همین دیروز برایش بلیت هواپیما گرفتند تا او از تهران به رامهرمز برگردد و از او تقدیر شود. بعد از آن هم قرار شد برادرم را تا روستا بدرقه کنند و پس از آن عنایت به خانه برگردد.
برادر قهرمان گزارش ما که خود مردی ۴۱ ساله است، میگوید: ما ۶ برادر و ۵ خواهر هستیم، اما تقریبا همه ما و حتی پدرم بیکاریم. میتوانم بگویم که تقریبا همه جوانهای روستا بیکارند. درصورتی که اطراف روستای ما را ۱۷۰ تا ۱۸۰ حلقه چاه محاصره کرده است. عنایت حدود ۷ سال همراه برادر دیگرم برقکار صنعتی بود و چند سال در تهران کار میکرد، اما بیکار شد و به روستا برگشت و دوباره راهی تهران شد و این بار دستفروشی میکرد. من و خیلی از مردهای روستا بهدلیل بیکاری خرج زندگیمان را از طریق یارانه تامین میکنیم و حالا که این اتفاق افتاده و اسم روستا و منطقه ما در رسانهها پیچیده، امیدوارم فکری هم به حال اهالی این منطقه شود.
بعدازظهر دیروز و تا لحظه تنظیم این گزارش، مردم روستای باوج بخش ابوالفارس رامهرمز همچنان چشمانتظار بودند تا قهرمان روستایشان را در آغوش بکشند و از او تقدیر کنند.
صفر تا صد عملیات آتشنشانان در کلینیک
مدیرعامل سازمان آتشنشانی شهر تهران عملیات سازمان آتشنشانی برای اطفای حریق کلینیک سینا مهر را تشریح کرد. مهدی داوری در صحن علنی شورای اسلامی شهر تهران گفت: در ساعت ۲۰:۴۶، نخستین تماس با آتشنشانی برقرار شده است. ۲فرایند انجام گرفته و نزدیکترین ایستگاهها به این محل اعزام شدند.
نخستین ایستگاه ۴دقیقه و ۵۸ثانیه بعد به محل میرسد، اما بعد از آن ۴ایستگاه دیگر هم راهی محل حادثه میشوند تا کمک رسانی کنند. حضور نخستین تیمهای آتشنشانی همزمان میشود با دومین انفجار و این انفجار آنقدر سهمگین بود که ساختمانهای اطراف دچار سانحه میشوند. مهدی داوری افزود: بعد از انفجار شعاع شعله و انفجار بین ۲۰تا۳۰متر بوده است و همین شعله آتش انفجار باعث مشکل برای ساختمانهای اطراف میشود. این حجم از حرارت، شعله و دود به داخل ساختمان میرسد و آتشنشانان با شعله وری طبقات همکف و ورودی ساختمان مواجه میشوند. انفجار عامل گسترش آتش بوده است. بیش از ۳۰دستگاه سیلندر در این محل وجود داشته است و در همان روز ۲۵سیلندر شارژ شده به کلینیک انتقال داده شده بود.
وی ادامه داد: پس از نخستین انفجار آتشنشانان به سرعت به سمت آتش رفته و تلاش کردند از تبعات آن بیشتر جلوگیری شود. در آن انبار غیراز سیلندر اکسیژن کالاهای دیگری مثل لباس یکبار مصرف هم وجود داشته است. حرارت بهشدت افزایش پیدا کرده، اما همزمان با اطفای ۳مکان یعنی ساختمان اصلی، ساختمان روبهرویی و محل ورودی ساختمان، از پشت ساختمان تلاش میشود تا به ساختمان دسترسی پیدا کنند؛ اما این موضوع غیرممکن میشود و آتشنشانان به سمت استفاده از نردبانهای دستی میروند، اما این هم مسیر خوبی نبوده است.
وی افزود: انفجار رخ داده حجم زیادی از دود و حرارت را وارد ساختمان میکند. درحالیکه پشت بام بسته بوده و در بخش جراحی باز بوده است، دود و آتش وارد این بخش میشود. با حضور ما در ساختمان و در طبقه مربوط به جراحی مشخص شد که افراد هیچ تلاشی برای خارج شدن نکرده بودند و در همان حالتی که داشتند افتاده بودند؛ این نشان میدهد آنقدر حادثه سریع رخ داده است که افراد حتی فرصت فرار پیدا نکردهاند.
مدیرعامل سازمان آتشنشانی شهر تهران گفت: ما با بررسی این حادثه فکر میکنیم که در کمتر از یک دقیقه افراد حاضر در طبقه جراحی فوت کردهاند و هیچ قدرتی برای فرار نداشتهاند. متأسفانه هر چقدر فعالیتهای این مجموعه کلینیکی افزایش پیدا کرده است مسئولانش هم تلاش کردهاند از هر فضایی در داخل ساختمان برای فعالیت استفاده کنند و هر مکانی را به یک بخش تبدیل کرده بودند.
منیع: همشهری
تقدیر از «عنایت آزغ» دستفروش فداکار حادثه کلینیک سینا تهران